
خانم خدا بخشی و «بدوز»
3 آبان 1402خانم فیض بخش، مسئول غرفهی «زیتون میثم رشتی» است. غرفهای پر از عطر شمال. از زیتون و روغنزیتون باکیفیت بگیر تا سیرترشی و انواع لواشک و کلوچه!
خانواده فیضبخش در این فروشگاه مشغول به کار هستند. پدر خانواده که سالها راننده ماشین سنگین بوده، یک روز تصمیم میگیرد دل از جاده بکند و به جای دوختن شب به روز و گاز و ترمز گرفتن ثبات را تجربه کند. تصمیم بر این میشود یک فروشگاهِ سوغاتِ شمال باز کنند و از این راه روزی حلال ببرند سر سفره خانواده. نام فروشگاه را میگذارند «زیتون میثم رشتی» چرا که میثم پسر خانواده است و بیشتر زحمت فروشگاه روی شانه اوست.
کرونا واسطه آشنایی ما با باسلام بود
فروشگاه زیتون میثم رشتی کار خود را شروع میکند و در ابتدا سعی دارد با فروش محصول با کیفیت اعتماد مشتریان خود را جلب کند. اما هنوز مدت زیادی از بازگشایی فروشگاه نگذشته که کرونا از راه میرسد و مردم مجبورند در خانه بمانند و دور سفر را خط بکشند و این یعنی شمالِ کشور خالی میشود از مسافر و کسب وکار فروشگاههای سوغاتی به طور کلی میخوابد. اینجاست که خانم فیض بخش تصمیم میگیرد با فروش آنلاین فروشگاه خانواده را جانی دوباره ببخشد. او در نت به دنبال بستری برای فروش اینترنتی میگردد و با باسلام آشنا میشود. خانم فیضبخش میگوید:«در ابتدا آشنایی چندانی با باسلام نداشتم.با ارتباط گرفتن با مسئولین پشتیبانی و کمکها و توضیحاتشان توانستم غرفهام را ایجاد کنم. از محصولات عکس گرفتم و محصول را ارائه کردم و در همان شب اول بازگشایی غرفه اولین سفارش را دریافت کردم. ما ارسال اینترنتی نداشتیم و با فرایندش آشنا نبودیم. از طرفی محصول ما به خاطر داشتن مایعات مثل روغن زیتون و سیرترشی در پست با مشکلاتی رو به رو میشد. بالاخره با پرس وجو و آزمون و خطا توانستیم کار ارسال را به ثمر برسانیم. الان ارسال ما با تیپاکس است. البته دورهای هزینه ارسال دریافت نمیکردیم و همین فروشمان را بسیار بالا برده بود اما الان که هزینه پست افزایش پیدا کرده ارسال رایگان برایمان صرفه اقتصادی ندارد و خب تعداد سفارشها هم کمتر شده است.»
از زیتون بی هسته تا سیرترش هفت ساله
فروشگاه سوغات، سختیهای خودش را دارد. از تهیه محصولات بگیر تا آمادهسازی. خانم فیض بخش میگوید:«مثلا زیتون را ما خودمان تهیه میکنیم و آمادهسازیش را انجام میدادیم. سعی میکنیم محصول ما طعم دلخواه مشتری را داشته باشد. جدا سازی هسته زیتون را ما با دستگاههای سنتی و دستی انجام میدهیم. میتوانیم این کار را به کارخانه بسپاریم اما کیفیت لازم را ندارد. یا زیتون سنتی بدون سود روخودمان تهیه میکنیم. مدام باید آب نمکش عوض شود. ترشی سیر درست کردن هم مسائل خاص خودش را دارد. برای سیرترشی ما باید محصول تولید کنیم اما فروش نداشته باشیم تا سن سیرترشی بالا برود و موردپسند مشتری باشد.سال گذشته محصول زیتون کم بود، قیمت بالا میرفت و مشتری راضی نبود. از طرفی سوغاتی مثل کلوچه فقط چهارماه انقضا دارد و مشتری به دنبال کلوچهی تازه است و باید هم محصولت را بفروشی و هم رضایت مشتری را جلب کنی. البته ما یک بخش پخت کلوچه هم در فروشگاهمان داریم. برادرم خودش کلوچهها را آماده میکند و ارسال و فروش هم داریم. و این بخش جدید که کلوچه فومن هست خیلی پرمخاطب است و با بخش فروش سوغات رقابت میکند.»
در ابتدای کار فروشگاه، خانم فیض بخش و پدر و برادرش مشغول کار بودند اما با توسعه کسب و کارشان الان برای پنج نفر دیگر هم شغل ایجاد کردهاند. از طرفی مادر خانواده نیز در منزل عهدهدار بعضی از کارها مثل پخت غذا برای کارکنان فروشگاه، یا آماده سازی بعضی از مواد مثل زیتون پروده و … است.
مشتری با وجدان پولمان را برگرداند
از خانم فیض بخش میخواهم کمی از خاطرات شیرین کار برایمان بگوید، خانم فیض بخش خاطرات خوب زیادی دارد اما آخرین ماجرایی که در فروشگاهشان رخ داده را برایمان تعریف میکند:«چندی پیش ما به تازگی دستگاه کارتخوان فروشگاه را عوض کرده بودیم. پدرم مغازه بود و برای یک مشتری اهل جنوب هفتصد و اندی کارت کشیده بود. چند روز پیش از طرف پشتیبانی درگاه با من تماس گرفتند که همان مشتری دنبال شما میگردد، چون متوجه شده بودند دستگاه کارت نکشیده بوده و میخواستند مبلغ را مجدد برای ما واریز کنند. مشتری میگفت حوالی قم متوجه این موضوع شدیم و مدام ذهنمان درگیر بود که چطور به شما دست رسی پیدا کنیم و مبلغ را بر گردانیم. از ما کار گرفتند و پول را وایز کردند. انسانیت و وجدان این مشتری برای ما بسیار مورد احترام بود.چون ما اصلا متوجه این مسئله نشده بودیم.»
خانم فیضبخش در پایان، قدردان پدر و برادرش است، او از اینکه پدرش فروشگاهش را در اختیار او و برادرش قرار داده تا بتوانند خود را ثابت کنند، بسیار خوشحال است. از حمایتهای بیدریغ برادرش که به او فرصت داده تا با فکر و ایده خودش فروش اینترنتی را مدیریت کند تشکر ویژه دارد. از مادرش که در این مسیر همدل بوده با او و از همسرش که در تمام روزهای اشتغال حامیاش بوده، نهایت قدرانی را دارد. و این است خانواده ایرانی، کنار هم و پشت هم تا رسیدن به قله موفقیت که موفقیت چیزی نیست جز آرامش و شادی و رضایت!